سادگانه

اسمش ساده بود.نه اینکه اسم ساده ای داشت،نه.خودِ خودِ اسمش ساده بود.

سادگانه

اسمش ساده بود.نه اینکه اسم ساده ای داشت،نه.خودِ خودِ اسمش ساده بود.

من دوباره دچار بیماری ننویس شده ام!

و اینکه خیلی بیشتر از چیزی ک فکر میکنید توی ذهنم کلمه و چیز میز دارم.

نمیشود.

دستم به نوشتنشان نمیرود.


+ کم کم و رفته رفته دارد از اینجا خوشم میاید و مقصرش بلاگفاست و تصمیم دارم اینجا را بعدها که بلاکفا خوب شد بعنوان یک دفترچه یادداشت نگه دارم.



ساده __
۱۹ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۳۳

شوهرم،بلاگفا!

شوهرم از جنگ برگشته.

نمیدونه بهش خیانت کردم.

فقط یه هفته.دیگه توبه کردم.

تو کماس.

منتظرش میمونم.

دکترا گفتن خوب میشه پس میشه.

دلم تنگشه.

وقتی خوب بشه حتمن راجبه اینجا بهش توضی میدم.

دعا کنید خوب شه.

+ این چرتو پرتا رو نرگس انداخته تو کله من آ! گفته باشم!من خودم اینجور ادمی نیستم! :|

ساده __

خواهش میکنم!!!!!من هنوز برا بزرگ شدن آمادگی ندارم.

ساده __
۱۶ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۴

لعنتی

حالم هیچ روبراه نیست.

درواقع عالی بودم اما حادثه خبر نمی کند.

بعضی ها ساخته شده اند برای ضدحال زدن.برای حال را دگرگون کردن.برای تلخ کردن هرجور خوشی.

لعنت...لعنتی...لعنت...

ساده __
۱۶ خرداد ۹۴ ، ۰۳:۵۶

به منظور خالی نبودن عریضه

تلخ مُردن وسط هاله ای از ابر و عسل

سرنوشت همه ی هسته زردآلو هاست

- حامد عسکری -

ساده __
۱۳ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۴۱

خیره.سکوت.

خیانت...

راس میگه.

ساده __
۱۰ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۲۴

بلاگفا دات کام

ساده __
۰۹ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۷

وقتی دلمان تنگ می شود.

ناگهان صدایی باغ را در خود جا داد

صدایی که به هیچ شباهت داشت.

گویی عطری خودش را در آیینه تماشا می کرد.

همیشه از روزنه ای ناپیدا

این صدا در تاریکی زندگی ام رها شده بود.

سرچشمه ی صدا گم بود:

من ناگاه آمده بودم.

خستگی در من نبود:

راهی پیموده نشد.

آیا پیش از این زندگی ام فضایی دیگر داشت؟

ساده __
۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۷

ساده هستم.سلام.

من

اینجا

دس و دلم

به نوشتن

 نمیره

ولی

انگار مجبورم.

ساده __
۰۲ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۲۵

بیا تا جان در بدن دارم

بخاطر وبلاگم گریه نکرده بودم که اونم قسمت شد...

ساده __