۰۹ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۷
وقتی دلمان تنگ می شود.
ناگهان صدایی باغ را در خود جا داد
صدایی که به هیچ شباهت داشت.
گویی عطری خودش را در آیینه تماشا می کرد.
همیشه از روزنه ای ناپیدا
این صدا در تاریکی زندگی ام رها شده بود.
سرچشمه ی صدا گم بود:
من ناگاه آمده بودم.
خستگی در من نبود:
راهی پیموده نشد.
آیا پیش از این زندگی ام فضایی دیگر داشت؟
۹۴/۰۳/۰۹