سادگانه

اسمش ساده بود.نه اینکه اسم ساده ای داشت،نه.خودِ خودِ اسمش ساده بود.

سادگانه

اسمش ساده بود.نه اینکه اسم ساده ای داشت،نه.خودِ خودِ اسمش ساده بود.

۱۱ شهریور ۹۵ ، ۲۰:۲۶

224.چشام پرِ اشک شد یه لحظه

چن دقیقه پیش کتاب "پیش از بستن چمدان" م رو که مینو کریم زاده خودش امضا کرده و فرستاده واسم رو کف اتاق دیدم،برش داشتم دیدم پشت و جلوش هی نقطه نقطه و خط خط خودکاری شده و کثیف.از زیبا پرسیدم میگه برده بودمش فلان جا(فلان جا ینی به مدت سه روز تو کیفش بوده با یه مشت خرت و پرت دیگه) ،

کس دیگه ای هم هست که تو همچین شرایطی انقد برنجه و ناراحت و عصبی شه بابت کتابش؟

+ بعضی کتابامو دلم میخواد بذارم تو یه طبقه ی شیشه ای درشم قفل کنم.بعضی وختا فقط خاکشونو بتکونم از اول بخونمشون دوباره بذارم همونجا.و هیشکی حق نداشته باشه جایی ببردشون.

مث پیش از بستن چمدان،مث خطای ستارگان ، مث قلب های نارنجی ، مث بابالنگ دراز.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۱۱
ساده __

نظرات  (۱)

من یه بار گرریه کردم حتی😁
و خب پر واضحه که با دیدن کتابی که بیشتر از 45درجه باز شده داد و هوار را میندازم😁
پاسخ:
ینی از تو نابود میشم سر این چل و پنج درجه ک میگی.از تو ذره ذره خورد میشم واقعن.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">