سادگانه

اسمش ساده بود.نه اینکه اسم ساده ای داشت،نه.خودِ خودِ اسمش ساده بود.

سادگانه

اسمش ساده بود.نه اینکه اسم ساده ای داشت،نه.خودِ خودِ اسمش ساده بود.

+ دلم یه واقعیتایی میخاد ک به هیجانم بیاره.چن تا چیز عجیب و سورپرایز راجبه خودم.

وَ شاید یه نوشدارو...هرچند عین همه ی سهرابا امیدی بهش ندارم ولی دلم میخوادش.

+ به عمرم انقد "دو دلی" نکرده بودم که تو این یه هفته کردم.

+ شاید فردا همون روز بزرگ باشه...

شایدم بشه معمولی ترین و کسالت بار ترین روز و روزی که یه باور قوی م درمورد یه عده آدم فوت میشه و میره...

ساده __

ساده __
۱۷ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۱۵

192

غیر از چگونگی خوابیدن،

من نگران بودن و مواظبت کردن و دور کسی گشتن و محبت به کسی دادن رو هم بلد نیستم.

ساده __
۱۶ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۲۹

191

منو دست خودم نسپار....

ساده __


ساده __

در واقع باید بگم دیوونه ی اونجاشم که تخم مرغ ایزاک میخوره به هدف.و عکس العملش.

درست مثل اونجاش ک با دستاشون بازی میکنن.

درست مثل بقیه جاهاش...

ساده __
۱۴ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۵۰

188.سابقه پزشکی و معالجه

یه روزگارانی ام بود سه تایی باهم مینشستستیم منتظر.مورچه هه ک از دریچه بزرگه ی اتاق آقاجون  میومد تو ، یه انگشت نرم میزدیم روش،بقول خودمون مریض میشد بعد میذاشتیمش رو یه چیزی(برانکارد) میبردیمش دکتر خوبش میکردیم :/
نود درصد مواردم فلج کمر به پایین میشدن تهش :/

ساده __
۱۳ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۵۸

187

حوصله که نباشه جون در عذابه.از قدیم گفتن.

- از سری جملات قصار یک دختر افسرده -


 

+ نجومم اضافه شد به گروه انتخابی فرانسه و انگلیسی و ادبیات و حقوق و فلسفه.

ساده __
۱۲ مرداد ۹۵ ، ۰۲:۰۰

186.باید بکَنیم بیستونی در خویش

راهی هس بشه حسای خوبو حالای خوبو وختاییکه همه چی گل و بلبله و پر از انرژی و انگیزه و اراده ای،بکنی تو شیشه بعد تو روزای سیاهت دراری بنوشیش؟

+ باید بکنیم بیستونی در خویش

تا آخر شاهنامه شیرین باشد

- امید صباغ نو -

ساده __

میل به دونستن.

بیشتر دونستن.

و این فکر که

همیشه چیزی هس برا جلو رفتن.همیشه اول راهی.همیشه "هنوز هیچی نمیدونی".

عین یه مازِ بی ته...

ساده __