۲۵ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۴۳
بی عنوان
فکر،سایه ای از احساس ماست.
تیره تر ، تهی تر و ساده تر.
کتاب وقتی نیچه گریست - اروین د یالوم
سادگانه
اسمش ساده بود.نه اینکه اسم ساده ای داشت،نه.خودِ خودِ اسمش ساده بود.
درباره بلاگ
بایگانی
- شهریور ۱۳۹۵ (۳۵)
- مرداد ۱۳۹۵ (۳۷)
- تیر ۱۳۹۵ (۱۹)
- خرداد ۱۳۹۵ (۹)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۲۸)
- فروردين ۱۳۹۵ (۱۸)
- اسفند ۱۳۹۴ (۱۵)
- بهمن ۱۳۹۴ (۱۲)
- دی ۱۳۹۴ (۲۶)
- آذر ۱۳۹۴ (۵)
- تیر ۱۳۹۴ (۹)
- خرداد ۱۳۹۴ (۲۷)
آخرین مطالب
- ۹۵/۰۶/۳۱245.خدافزی نصفه نیمه
- ۹۵/۰۶/۳۱244.بذار هر لحظه غافلگیر شی
- ۹۵/۰۶/۳۱243.ناخوب
- ۹۵/۰۶/۳۱242.سلام پاییز :)
- ۹۵/۰۶/۳۰241
- ۹۵/۰۶/۲۸240.در ادامه پست قبل
- ۹۵/۰۶/۲۷238.روز شعر فارسی
- ۹۵/۰۶/۲۴236
پیوندهای روزانه
۲۵ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۴۶
دختر حاجی
دختر حاجی
قشنگه کتابش؟ جدیده؟
پاسخ:
راستشو بگم این جمله رو بعنوان معرفی کتاب یه جا دیدم و منو گرفت و رفتم دانلودش کردم و جمله هه رو اینجا گذاشتم و اینا.ولی هنوز نخوندمش.
مث اینکه رمانی درباره وسواسه.و اگه اشتبا نکنم به یه سری چیزا راجب نیچه و فروید میپردازه و اینا.
خود رمان اصلی احتمالن مال دهه هفتاده.یبار هشتاد و یک اینا چاپ شده ولی این ترجمه ای ک من گرفتم مال هشتاد و هشت بنظر میاد.
اطلاعات کافی بود ؟ :)) سرچش کنی راحت با اولین لینک میتونی دانلودش کنی.