سادگانه

اسمش ساده بود.نه اینکه اسم ساده ای داشت،نه.خودِ خودِ اسمش ساده بود.

سادگانه

اسمش ساده بود.نه اینکه اسم ساده ای داشت،نه.خودِ خودِ اسمش ساده بود.

بچه تا وقتی که بچه س نمیشه براش توضیح داد.فقط باید بگی اینطوری غذا بخور،اینطوری بخواب،اینطوری راه برو و اگه همینارم درست انجام داد باید تشویقش کرد.

یکم که بزرگتر میشه و به سن بلوغ نزدیکتر،فهمیدن رو شروع میکنه.کم کم میبینه عه انگار یه چیزایی غیر از خوردن و خوابیدن و بازی هم هس.اونوخ دنبالش میگرده و بهش فک میکنه و ب محض اینکه به یه سری نتایج میرسه،دیگه فک میکنه که خودش از همه بیشتر میفهمه.دیگه حرف مامان باباشو قبول نداره.فک میکنه اونا قدیمی فک میکنن و خلاصه همه اون چیزایی که میدونین.

ما الان تو این مرحله ایم.ما که میگم نه من و تو و فلان،همه مون.همه ی هممون.

و خب میشه از این جهت امیدوار بود که حالا که تو این وضعیم پس زمان بلوغ واقعی نزدیکه.

وقتی بچه از اون دورانِ تازه به دوران رسیدگی رد شه کم کم بالغ واقعی میشه.بالغ واقعی ام که ینی کسی که واقعیتو ببینه،خودشو از بقیه سر نبینه،درست تصمیم بگیره و فلان.

+ از اون شبی که این مَثَلو  ت شنیدم،خیلی چیزا حل شد واسم :)

* آدمیت - امیرعظیمی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۱۰
ساده __

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">