۱۴۶.یکی از گزینه های روی میزم،ماست ریختن تو دریاس.
انتخاب...انتخاب من...انتخاب من چیه؟
از امشب رسما(قبل از این بطور غیر علنی و غیر رسمی در دستور کار قرار داشت.)این سوال میشه پروژه ی زندگیم تا هر وقت که به جوابش برسم.
احتمالات و گزینه های روی میز نوت برداری میشن،اتاق فکر تشکیل میشه،شاید مشورتی صورت بگیره و الخ.
+ یه سری چیزا جزییاتن و هدفای نزدیک.هرچند که همونام همه وصلن به انتخاب ولی حل و فصل و گزینششون راحتتره.انتخابی که میگم انتخاب یه کلیت واسه زندگیه.از همون انتخاب راستکیا که امشب واسش دس زدم.
+ اگه الان راهمو انتخاب کنم و پس فردا پشیمون شم و بگم خاک تو سرت با این روش ت خیلی برام قابل تحمل تره تا اینکه پس فردا برسه و ببینم هنوز تو هیچ راهی قدم نذاشتم.همون سرگشته ای که بودم ام...
+ عجب تناسبی داره برنامه ریزی و محیط.اووف.
+ یارو داشته قاشق قاشق ماست میریخته تو دریا.میگن چه میکنی؟میگه دارم دوغ درست میکنم.میگن مگه میشه؟میگه اگه بشه چی میشه!
+ اگه بشه چی میشه...