سادگانه

اسمش ساده بود.نه اینکه اسم ساده ای داشت،نه.خودِ خودِ اسمش ساده بود.

سادگانه

اسمش ساده بود.نه اینکه اسم ساده ای داشت،نه.خودِ خودِ اسمش ساده بود.

۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۱۸

117

من هیچوقت قربان صدقه ی پدر و مادرم نرفته ام.تا به حال دستشان را نبوسیده ام.هیچوقت بی دلیل وبی هوا در آغوششان نگرفته ام.بارها بدخلقی ، مخالفت ، حرف گوش نکنی(صفت+ی) کرده ام.و هیچوقت مشخصا با زبان نگفته ام دوستشان دارم.

اما همیشه و از انتهایی ترین نقطه ی قلب دوستشان داشته و دارم*.

شما که غریبه نیستید،خیلی وقتها ناراضی بوده ام از وضع خانه و خانواده مان.حتی شاید همین الان.اما قبل از این،چیزهایی به من ثابت کرده اند که بهترین پدر و مادر و خانواده ی ممکن را دارم.و ما فقط همین یک پدرومادر را داریم.

و پدر و مادر چه فرقی با بقیه دارند؟

همین الانِ الان اگر به ادمهایی که دوروبرتان دارید فکر کنید،میتوانید در کنار اسم همه شان یک (احتمال خطا)بگذارید.یعنی بقول همه ی اطرافیان ما در طول همه ی این مدتها میتوانسته اند بقول آقای کاستل در حال نقش بازی کردن بوده باشند.اگرچه با توجه به شناخت ما از آنها این درصد احتمالا بالا و پایین خواهد رفت اما مطمئنم درمورد همه شان میتوان این احتمال را ممکن فرض کرد.

و این دقیقا فرق پدر و مادرها با بقیه ست.

و دقیقا تر (!) همان چیزیست که حتی در اوج ناراحتی و نارضایتی تیتر مغزم میشود.

و همان چیزیست که باعث میشود من روی کادوی روز مادر به جای "برای بهترین مادر دنیا!" ، بنویسم " شک نکنین که همیشه دوسِتون داریم."

فردا هم چیزی تغییر نخواهد کرد و من همان بچه ی همیشگی شان هستم با هدیه ای که فقط برای یادآودریِ این دوست داشتن هاست و یادآوری برای اینکه دعا کنم"خدایا،من فقط همین یک پدرومادر را دارم و تا مدتها مثل گذشته برای زندگی کردن لازمشان دارم."

+ قبل از این متن،شروع کردم به نوشتن احتمالاتی که برای کادوی روز پدر وجود داشت و هرکدوم رد شد به دلایلی و این حرفا تو دفترم.در حین همون نوشتن یه گزینه ای برا هدیه یادم اومد که اصلا قبلا بهش فکر نکرده  بودم.و بعدش نفهمیدم چی شد که این کلمات اومدن و شدن یه متن.

+ این متن در یک و چهل و دو دقیقه ی بامداد پنجشنبه نوشته شده و به دلیل قطعیِ اینترنت و در دسترس نبودن مودم،پست آن به امروز موکول گشت.

 *این دوست داشتن چیزی نیست که از ظاهرش بنظر می آید.اعتمادیست بشدت قوی و محکم و حس تعلق و وابستگی ای که از بدو تولد تابحال تجربه ی زندگی بدون آن را نداشته ام.و نمیدانم دنیا بدون این حس چگونه خواهد بود.

+ و هنوز نمیدانم عشق چه میتواند باشد؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۰۲
ساده __

نظرات  (۱)

۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۲۵ پریســـآتیـــــس : )
من هم نمیدونم عشق چیه ...
اما همینکه انقدر عاشقونه پدر و مادرت رو دوست داری، شاید بالاتر از عشق باشه حتی ...
پاسخ:

اوهوم شاید...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">